آمنه میرشکاری
 

#به_قلم_خودم

میهمان داشتیم،چه میهمانانی…

از شهر امام حسن مجتبی(ع)،شهر داراب،رنج سفر را بر خود هموار نمودند وبا قدوم مبارکشان،شهرمان را منور کردند.

چند روزی است که بچه های حوزه تب و تاب عجیبی دارند.
بوی فاطمیه می آید و بوی شهید، و این است علت سر مستی همه.
نشان شدگان مجلس آراستند.
در و دیوار خانه حضرت زهرا،سیه پوش از غمش گشت و حیاط خانه اش بغض کرده ی شهادتش.

سر کوچه گل و اسفند گذاشته اند،گویی کسی را به انتظارند.

آری منتظریم،منتظر خانواده شهدا و اگر لایق باشیم،صاحب خانه،حضرت زهرا…ای کاش راه ورود مجلسمان از کوچه نبود…

در شب شهادت حضرت زهرا و در خانه حضرت زهرا،شهدا ما را به محفل خویش فراخواندند و چه تلاقی زیبایی،مجلس سوگواری مادر و پسر،شهیده و شهید.

از در که وارد میشوی،بغض حیاط دامنگیرت می شود و به خانه نرسیده اشک حلقه میزند در چشمت.
با دیدن فضای معنوی مجلس که به عکس شهدای شهرمان و شهدای میهمانمان مزین شده است،پهنای صورتت خیس از بلورهای چشمت میشود و زبانت گشوده به ذکر و دعا و صلوات.واین شروع عشق بازی ست.
عشق بازی با حضرت مادر و توسل به شهیدان پرپر.
شکر خدا را بر زبان می آورم،از اینکه لایق حضور گشتم و دیدم که هنوز هستند کسانی که نمی گذارند یاد شهدا در کشورمان کمرنگ شود،و با جمله مقام معظم رهبری که فرمودند :
امروز زنده نگه داشتن نام و یاد شهدا کمتر از شهادت نیست،فهمیدم که این کار بزرگ توفیقی میخواهد که نصیب هر کس نمیشود.

مجلس شروع میشود و الحق و الانصاف مجری توانمند و شاعر شهرمان،با بیاناتشان معنویت حاکم را دو چندان می کنند.

“سلام ما و فرشتگان خدا
به جسم و روح مطهر شهدا

سلام بر تن صد چاک لاله های شهید
سلام بر همه خانواده های شهید

سلام بر پدر و مادر شهیدان باد
نثار مقدمشان نور و روح ریحان باد

شب شهادت زهرا،شب عروج شماست
چرا که روزی تان پای سفره شهداست

به بزم خویش شهیدان من و تو را خواندند
کنار سفره احسان خویش بنشاندند

نشسته ایم وشهیدان نظاره گر هستند
و شاهدان من و تو به هرگذر هستند

دوباره بزم شهیدان عشق بر پا شد
به دست فاطمه برگ حضور امضا شد”

با آنکه میزبان خانواده شهداییم،اما خود را میهمان شهیدان میکنم و بر سر خوان شان می نشینم، دست خالی ام را به سوی لطف و کرمشان دراز میکنم:

“دوباره آمده ام کوله پشتی ام خالی ست
دلم اسیر هوسهای پوچ و جنجالی ست

دوباره آتش طبعم زبانه میگیرد
دلم برای شهیدان بهانه میگیرد”

یاد مادر و قبر بی نشانش،یاد سیلی و چادر پر از خاکش،یاد میخ داغ و سینه چاک چاکش،مرا به سرزمین دلدادگی شهدا برد.به سمت مفقودین وگمنام هایی که بدنهای مطهرشان همدمی جز نسیم صحرا و پناهی غیر از مادرشان حضرت زهرا ندارند.

شهیدانی که در صدر انقلاب،به خاک و خون کشیده شدند.مثل شهیدان میهمانمان:شهید عبدالمهدی خاکپور و شهید طلبه ابراهیم صادقی اولین شهدای شهر داراب،و شهید طلبه شهرمان،شهید سید عباس موسوی.

شهیدانی که برای آبیاری درخت اسلام وبنیان انقلاب،نهر خون شان جاری شد و در مقابل شکنجه های رژیم طاغوت ایستادگی کردند.
شهیدانی که همچون مادرشان زهرا، خریدار میخ های داغ فرو رفته در بدنشان شدند،اما چوب حراج به اسلام و انقلاب نزدند.

“آخ روز روشن خانه ام را از جفا آتش زدند
این چنین بی حرمتی با خانه اعدا نشد

کشته گشتم از در خانه تا مسجد،ولی
شادمانم تار مویی کم از سر مولا نشد”

★★★★

“سلام ما به تو ای خاکپور دارابی
تویی که محفل مارا چو نور مهتابی

تویی که نام نکویت نهاده شد مهدی
شدی شهید به راه امام خود،مهدی

شهید راه عدالت،سلام ما به تو باد
شهید ماه خدا،بیست و دوم مرداد

تو روزه بودی وبا کام تشنه جان دادی
تو راه و رسم وفا را به ما نشان دادی

به روز محشر ز ماخاکیان شفاعت کن
به راه خویش دوباره هدایت کن “

★★★★

“او شهید از ظلم و استبداد شد
لایزنگان تربتش آباد شد

داد جان از بهر بسط عدل و داد
صد سلام از ما به ابراهیم باد

بیرق یاد تو را افراشتیم
چون ز تو چشم شفاعت داشتیم”

★★★★

“سلام جمله جنبندگان روی زمین
به روح پاک تو ای شاهباز سدره نشین

سلام سید اشعار سبز احساسم
سلام روح و روانم،سلام عباسم”

———————
در پایان جا دارد که تشکر ویژه و فراوان داشته باشم از مدیریت حوزه الزهرای شهرمان،سرکار خانم خواجه
و تمامی کسانی که برای برپایی این یادواره قدمی برداشتند.
اجرشان با صاحبخانه حضرت زهرا و شهیدان گرانقدر.

———————
اشعار نوشته شده،سروده شاعر عزیز شهرمان است که از همینجا قدردان نفس گرمشان هستیم.انشالله که موفق و موید باشند.

#حوزه_علمیه_الزهراء_آباده_طشک
#شهادت_حضرت_زهرا_(س)
#یادواره_شهیدان